پیش نوشت: تا زمانی ک کارامون قطعی نشده احتمالا همچنان در مورد رشته پست خاهیم داشت:))

 

دیروز یکم با پونه راجع ب خابگاهی بودن حرف زدیم و کلی ترسیدیم دوتایی. تهش هم ب لیست کردن ی سری وسایل رسیدیم ک درکل برامون خنده دار و جالب بود. ولی دقیقن همون جایی ک مغز من باید ول میکرد و میرفت کار دیگ ای انجام میداد، شروع کردم ب گشتن بیشتر برا وسایلی ک برا خابگاه نیاز دارم. و بعدش ک با محمد حرف میزدیم بهم گفت خب دیگه ساک رو بیار پایین و آروم آروم وسایلاتو جمع کن. حقیقتن ترسیدم:))

اما کار تا اینجا تامام نشد و من هی ادامه دادم. ب پیج ها و کانال هایی از دانشگاه آینده م رسیدم و اون وضع دلخواهم رو نداشت. پس شک کردم. ب صورت غیر قابل باوری شک کردم و داشتم مطمعن میشدم ک کاری ک دارم میکنم اشتباهه و اینا. اما کم کم خدا همه چیز رو دوباره درست کرد:)

کسی رو پیدا کردم ک کاشان اتاق عمل میخوند و ورودی ۹۷ بود و خوشختانه حاضر شد باهام حرف بزنه و اینا. و دیدم اون چیز های شدیدن منفی یی ک شنیده بودم و دیده بودم خعلی کم حقیقت دارن. یعنی همه چیز عالی نیست. ولی افتضاح هم نیست! و از همه بهتر، سایتی رو پیدا کردم ک میخاست برا ی بیمارستان تو انتریو سرجیکال تکنولوژیست بگیره و اون موقع شدیدن اروم شدم. :))

واقعن یکی از دغدغه های اصلیم همین کار و ادامه تحصیل اون طرف بود و خب. این اطلاعیه و ساین نشون میداد همچین بی بازار کار و بی ارزش نیست اون طرف:) کاش اتفاق های خوبی بیفته:)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها